مدلینگ

عکس مدلینگ

You are here: Home - شد! باعث


Tag Archives: شد! باعث

رابطه نامشروع در پارتی باعث باردار شدن دختر باکره شد

رابطه نامشروع در پارتی باعث باردار شدن دختر باکره شد

رابطه جنسی با دختر باکره

رابطه نامشروع و بارداری دختر باکره در پارتی شبانه

دختر نوجوان که به پارتی شبانه می رفت، تصور نمی کرد که عاقبت شومی در انتظارش است و مورد تجاوز جنسی قرار خواهد گرفتت. صورت نحیف و رنگ پریده اي دارد. با این‌که جوان است اما انگار سال هاست که رنگ شادی بخود ندیده است.

در حرف هایش ذره اي از امید نمیتوان یافت تا جاییکه می‌گوید به جایی رسیده ام که دیگر هیچ چیز و هیچکس برایم مهم نیست اما چشمانش از چیز دیگری حکایت دارد، نگرانی …افسانه روی صندلی کمی خودش را مختصر و انگشتانش را در هم قفل کرد.

حکايت زندگی اش را از کودکی آغاز کرد و گفت: نمیدانید چه میزان شاد و سرخوش و شاد بودم و بدون هیچ دغدغه اي باهم سن و سال هایم سرگرم بازی بودم و هیچ خاطره اي قشنگ تر از چند سال اول زمان کودکی خود ندارم.

این جریان ادامه داشت تا این‌که بعد از تولد خواهرم همه ی چیز به هم ریخت، پدرم مریض شد و مادرم توان نگه‌داری از وی را نداشت و مدام نگران آینده خود و فرزندانش بودو میگفت از زندگی خسته شده ام.آنقدر مشکلات زندگی وی را تحت فشار قرار داده بود که نمیدانست باید چه کند.روزهای زندگی ام در حالی سپری می شد که در منزل آرامش و از بودن درکنار خانواده احساس خوبی نداشتم.

وقتی از مدرسه بر می گشتم با دیدن پدر بیمارم و زندگی سخت مادرم به هم می ریختم و احساس خفگی به من دست می داد. اوایل زمان نوجوانی را سپری میکردم که پدرم از جهان رفت. پس از این هم مادرم بجای این‌که شرایط ما را درک کند و ستونی برای تکیه کردن من و خواهرم باشد مدام دم از ناامیدی و خسته شدن از شرایط موجود می زد.

مشکلات و سختی هایي که طی این سال‌ها تجربه کرده بودم ذوق و علاقه به درس و مدرسه را از من گرفت تا جاییکه بعدازظهرها از منزل بیرون می زدم و راهی خیابان می‌شدم, تا به اصطلاح اوقاتم را دور از فضای سرد و بی روح منزل بگذرانم در حالی‌که دراین سن نیاز به هم صحبتی

و همدمی برای درد دل داشتم اما مادرم آنقدر درگیر مشکلات خودش بود که فرصتی برای من نداشت و همین که می توانست شکم من و خواهرم را سیر کند خودش کاری بود، البته دراین بین پافشاري زیادی به درس خواندن من داشت، نمیدانم شاید میخواست که آینده من هم مانند خودش نشود و بتوانم حداقل گلیمم را از آب بیرون بکشم.

با این وجود بی خیال درس و مدرسه شدم, و اهمیتی ندادم. با اینکار مرتب با مادرم درگیر می‌شدم, چون میگفت اینکار را بکن یا اینکار را نکن البته حق هم داشت زیرا تا روزی که مدرسه می رفتم حداقل صبح ها تا حدودی خیالش آسان بود ولی وقتی ترک تحصیل کردم رفتارش تغییر کرد. ذهنم کاملا به هم ریخته بودو هیچ احساس خوبی به منزل و زندگی مادرم نداشتم و فقط زمانی حس خوبی داشتم که بیرون از منزل بودم.

در جریان همین بیرون رفتن ها و پرسه زدن ها با مجتبی آشنا شدم,، او چند سال از من بزرگتر بود. اوایل می ترسیدم اما چند بار که باهم به این طرف و آن طرف رفتیم همه ی چیز برایم عادی شد تا جاییکه خورشید غروب میکرد و من بعد ازآن به منزل می رفتم.

هرچه مادرم می پرسید که کجا و با چه کسی بودی حرفی نمی زدم. روزها به سرعت برق و باد می گذشت و وابستگی من به مجتبی بیشتر می شد. تا چشم باز کردم خودرا در مهمانی هاي شبانه و پای بساط مصرف مواد مخدر دیدم و حتی بدون دقت به این‌که مادرم نگران است برخی شبها را نیز با او سپری میکردم.

وابستگی ام به مواد مخدر آنقدر زیاد شده بود که در زمان خماری به خواسته هایي که مجتبی از من داشت تن می دادم چون هیچ پولی برای تامین هزینه مواد نداشتم.اعتیاد اراده اي برایم نگذاشته بودو دیگر برایم مهم نبود که کجا هستم و چه کاری انجام میدهم، هیچ اختیاری برای مهار خود نداشتم

و برایم خوابیدن در کوچه، بیابان، باغ و… مهم نبود. هر موادی به دستم می آمد مصرف می‌کردم، فرقی نمیکرد که تریاک، هروئین، حشیش و … باشد. کارم تا جایی پیش رفت که برخی از شبها به منزل هم نمی رفتم و هر کاری دلم میخواست انجام می دادم و …

همه ی زندگی من در دو چیز خلاصه شده بود، مجتبی و مواد مخدر. تا بخود آمدم دیدم آبستن هستم، وقتی موضوع رابا او در بین گذاشتم اول زیر بار نمی رفت و نمی پذیرفت اما نمی‌دانم که توانستم قانع اش کنم یا از روی دلسوزی پذیرفت با من ازدواجکند ولی دریک روز زمستانی از منزل اي که

باهم بودیم بیرون رفت و دیگر برنگشت و مدتی گذشت تا این‌که متوجه شدم, او توسط پلیس و هنگام سرقت دستگیر شده است. تا چند روزبعد از دستگیری مجتبی مواد داشتم اما بعد ازآن نه پولی داشتم و نه کسی حاضر می شد جنس نسیه بدهد بنابر این من هم تصمیم گرفتم دست به سرقت بزنم که در نخستین سرقت در خیابان دستگیر شدم,.

زندگی ام رابا لجبازی باختم ودر باتلاقی فرو رفتم که خودم آنرا درست کردم، حالا نه روی بازگشت به منزل را دارم و نه توان نگاه کردن به چشمان مادرم را.

همچنین بخوانید :

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

رابطه نامشروع در پارتی باعث باردار شدن دختر باکره شد

(image)

رابطه نامشروع و بارداری دختر باکره در پارتی شبانه

دختر نوجوان که به پارتی شبانه می رفت، تصور نمی کرد که عاقبت شومی در انتظارش است و مورد تجاوز جنسی قرار خواهد گرفتت. صورت نحیف و رنگ پریده اي دارد. با این‌که جوان است اما انگار سال هاست که رنگ شادی بخود ندیده است.

در حرف هایش ذره اي از امید نمیتوان یافت تا جاییکه می‌گوید به جایی رسیده ام که دیگر هیچ چیز و هیچکس برایم مهم نیست اما چشمانش از چیز دیگری حکایت دارد، نگرانی …افسانه روی صندلی کمی خودش را مختصر و انگشتانش را در هم قفل کرد.

حکايت زندگی اش را از کودکی آغاز کرد و گفت: نمیدانید چه میزان شاد و سرخوش و شاد بودم و بدون هیچ دغدغه اي باهم سن و سال هایم سرگرم بازی بودم و هیچ خاطره اي قشنگ تر از چند سال اول زمان کودکی خود ندارم.

این جریان ادامه داشت تا این‌که بعد از تولد خواهرم همه ی چیز به هم ریخت، پدرم مریض شد و مادرم توان نگه‌داری از وی را نداشت و مدام نگران آینده خود و فرزندانش بودو میگفت از زندگی خسته شده ام.آنقدر مشکلات زندگی وی را تحت فشار قرار داده بود که نمیدانست باید چه کند.روزهای زندگی ام در حالی سپری می شد که در منزل آرامش و از بودن درکنار خانواده احساس خوبی نداشتم.

وقتی از مدرسه بر می گشتم با دیدن پدر بیمارم و زندگی سخت مادرم به هم می ریختم و احساس خفگی به من دست می داد. اوایل زمان نوجوانی را سپری میکردم که پدرم از جهان رفت. پس از این هم مادرم بجای این‌که شرایط ما را درک کند و ستونی برای تکیه کردن من و خواهرم باشد مدام دم از ناامیدی و خسته شدن از شرایط موجود می زد.

مشکلات و سختی هایي که طی این سال‌ها تجربه کرده بودم ذوق و علاقه به درس و مدرسه را از من گرفت تا جاییکه بعدازظهرها از منزل بیرون می زدم و راهی خیابان می‌شدم, تا به اصطلاح اوقاتم را دور از فضای سرد و بی روح منزل بگذرانم در حالی‌که دراین سن نیاز به هم صحبتی

و همدمی برای درد دل داشتم اما مادرم آنقدر درگیر مشکلات خودش بود که فرصتی برای من نداشت و همین که می توانست شکم من و خواهرم را سیر کند خودش کاری بود، البته دراین بین پافشاري زیادی به درس خواندن من داشت، نمیدانم شاید میخواست که آینده من هم مانند خودش نشود و بتوانم حداقل گلیمم را از آب بیرون بکشم.

با این وجود بی خیال درس و مدرسه شدم, و اهمیتی ندادم. با اینکار مرتب با مادرم درگیر می‌شدم, چون میگفت اینکار را بکن یا اینکار را نکن البته حق هم داشت زیرا تا روزی که مدرسه می رفتم حداقل صبح ها تا حدودی خیالش آسان بود ولی وقتی ترک تحصیل کردم رفتارش تغییر کرد. ذهنم کاملا به هم ریخته بودو هیچ احساس خوبی به منزل و زندگی مادرم نداشتم و فقط زمانی حس خوبی داشتم که بیرون از منزل بودم.

در جریان همین بیرون رفتن ها و پرسه زدن ها با مجتبی آشنا شدم,، او چند سال از من بزرگتر بود. اوایل می ترسیدم اما چند بار که باهم به این طرف و آن طرف رفتیم همه ی چیز برایم عادی شد تا جاییکه خورشید غروب میکرد و من بعد ازآن به منزل می رفتم.

هرچه مادرم می پرسید که کجا و با چه کسی بودی حرفی نمی زدم. روزها به سرعت برق و باد می گذشت و وابستگی من به مجتبی بیشتر می شد. تا چشم باز کردم خودرا در مهمانی هاي شبانه و پای بساط مصرف مواد مخدر دیدم و حتی بدون دقت به این‌که مادرم نگران است برخی شبها را نیز با او سپری میکردم.

وابستگی ام به مواد مخدر آنقدر زیاد شده بود که در زمان خماری به خواسته هایي که مجتبی از من داشت تن می دادم چون هیچ پولی برای تامین هزینه مواد نداشتم.اعتیاد اراده اي برایم نگذاشته بودو دیگر برایم مهم نبود که کجا هستم و چه کاری انجام میدهم، هیچ اختیاری برای مهار خود نداشتم

و برایم خوابیدن در کوچه، بیابان، باغ و… مهم نبود. هر موادی به دستم می آمد مصرف می‌کردم، فرقی نمیکرد که تریاک، هروئین، حشیش و … باشد. کارم تا جایی پیش رفت که برخی از شبها به منزل هم نمی رفتم و هر کاری دلم میخواست انجام می دادم و …

همه ی زندگی من در دو چیز خلاصه شده بود، مجتبی و مواد مخدر. تا بخود آمدم دیدم آبستن هستم، وقتی موضوع رابا او در بین گذاشتم اول زیر بار نمی رفت و نمی پذیرفت اما نمی‌دانم که توانستم قانع اش کنم یا از روی دلسوزی پذیرفت با من ازدواجکند ولی دریک روز زمستانی از منزل اي که

باهم بودیم بیرون رفت و دیگر برنگشت و مدتی گذشت تا این‌که متوجه شدم, او توسط پلیس و هنگام سرقت دستگیر شده است. تا چند روزبعد از دستگیری مجتبی مواد داشتم اما بعد ازآن نه پولی داشتم و نه کسی حاضر می شد جنس نسیه بدهد بنابر این من هم تصمیم گرفتم دست به سرقت بزنم که در نخستین سرقت در خیابان دستگیر شدم,.

زندگی ام رابا لجبازی باختم ودر باتلاقی فرو رفتم که خودم آنرا درست کردم، حالا نه روی بازگشت به منزل را دارم و نه توان نگاه کردن به چشمان مادرم را.

همچنین بخوانید :

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

رابطه نامشروع در پارتی باعث باردار شدن دختر باکره شد

باردار شدن دختر بچه باعث لو رفتن تجاوز عموها شد!

باردار شدن دختر بچه باعث لو رفتن تجاوز عموها شد!

باردار شدن دختر بچه باعث لو رفتن تجاوز عموها شد!

دختر بچه 10 ساله باردار شد و باعث شد راز هولناک دو عموی این دختر افشا شود. این دو برادر مدت ها بود که به این دختر بچه می کردند و از رابطه جنسی خود لذت می بردند در حالیکه دختر بچه هندی جرات لو دادن عموهایش را نداشت. پرونده این جنایت شیطانی به جریان افتاد و دادگاه دو عموی دختر را به جرم آزار و اذیت برادرزاده 10 ساله محاکمه کردند.

 

جزییات آزار دختر 10 توسط دو عمویش

به دختر اجازه سقط جنین داده نشد و حدود سه ماه پیش فرزند دختر خاصل این تجاوز را به دنیا آورد. این دختر بچه اوایل ماه ژوئیه به بارداری اش پی برد و زمانی که پدر و مادرش شکمش را مشاهده کردند وی را به بیمارستان بردند.

پس از ناهمخوانی DNA نوزاد با عموی کوچکتر، که مظنون اولیه بود، عموی بزرگتر توسط پلیس Police دستگیر شد.
محاکمه عموی بزرگتر یک ماه طول کشید و این مرحله برای برادر کوچکتر او ۱۸ روز بود.

حکم نهایی دادگاه امروز سه‌شنبه نهم آبان (۳۱ اکتبر) اعلام شده که در آن هر دو مرد مجرم شناخته شده‌اند.
این دختر پیش از زایمان از مقام‌های هند درخواست اجازه سقط جنین کرده بود که دادگاه عالی هند این درخواست را رد کرد.

 

باردار شدن دختر بچه باعث لو رفتن تجاوز عموها شد!

 

این دادگاه گفته بود بر اساس تشخیص هیئت پزشکان، سقط جنین در ۳۲ هفتگی (هشت ماهگی) برای دختر خطرناک است.

بر اساس قوانین هند، عمل سقط جنین پس از هفته بیستم حاملگی مجاز نیست مگر اینکه پزشکان تأیید کرده باشند جان مادر “در خطر” است.

این دختر ۱۰ ساله از یک خانواده بسیار فقیر است. پدر او از کارمندان دولت و مادرش خدمتکار است.هند دارای بالاترین میزان آزار جنسی کودکان در جهان است.

این در حالی است که در این جامعه، قربانیان بندرت درباره تجربه آزار جنسی خود صحبت می‌کنند.برخلاف تصور عمومی، خطر تجاوز جنسی برای دختران و پسران در این کشور یکسان است؛ بر همین اساس فرزندان خانواده‌های ثروتمند و فقیر به یک نسبت در معرض تجاوز هستند.

فعالان مدنی می‌گویند که به دلیل ترس خانواده‌های هندی از برچسب‌هایی نظیر “بی‌ناموسی”، بیشتر قربانیان تجاوز موضوع را به والدین یا معلم‌های خود اطلاع نمی‌دهند.

همچنین

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

باردار شدن دختر بچه باعث لو رفتن تجاوز عموها شد!

(image)

دختر بچه 10 ساله باردار شد و باعث شد راز هولناک دو عموی این دختر افشا شود. این دو برادر مدت ها بود که به این دختر بچه می کردند و از رابطه جنسی خود لذت می بردند در حالیکه دختر بچه هندی جرات لو دادن عموهایش را نداشت. پرونده این جنایت شیطانی به جریان افتاد و دادگاه دو عموی دختر را به جرم آزار و اذیت برادرزاده 10 ساله محاکمه کردند.

 

جزییات آزار دختر 10 توسط دو عمویش

به دختر اجازه سقط جنین داده نشد و حدود سه ماه پیش فرزند دختر خاصل این تجاوز را به دنیا آورد. این دختر بچه اوایل ماه ژوئیه به بارداری اش پی برد و زمانی که پدر و مادرش شکمش را مشاهده کردند وی را به بیمارستان بردند.

پس از ناهمخوانی DNA نوزاد با عموی کوچکتر، که مظنون اولیه بود، عموی بزرگتر توسط پلیس Police دستگیر شد.
محاکمه عموی بزرگتر یک ماه طول کشید و این مرحله برای برادر کوچکتر او ۱۸ روز بود.

حکم نهایی دادگاه امروز سه‌شنبه نهم آبان (۳۱ اکتبر) اعلام شده که در آن هر دو مرد مجرم شناخته شده‌اند.
این دختر پیش از زایمان از مقام‌های هند درخواست اجازه سقط جنین کرده بود که دادگاه عالی هند این درخواست را رد کرد.

 

(image)

 

این دادگاه گفته بود بر اساس تشخیص هیئت پزشکان، سقط جنین در ۳۲ هفتگی (هشت ماهگی) برای دختر خطرناک است.

بر اساس قوانین هند، عمل سقط جنین پس از هفته بیستم حاملگی مجاز نیست مگر اینکه پزشکان تأیید کرده باشند جان مادر “در خطر” است.

این دختر ۱۰ ساله از یک خانواده بسیار فقیر است. پدر او از کارمندان دولت و مادرش خدمتکار است.هند دارای بالاترین میزان آزار جنسی کودکان در جهان است.

این در حالی است که در این جامعه، قربانیان بندرت درباره تجربه آزار جنسی خود صحبت می‌کنند.برخلاف تصور عمومی، خطر تجاوز جنسی برای دختران و پسران در این کشور یکسان است؛ بر همین اساس فرزندان خانواده‌های ثروتمند و فقیر به یک نسبت در معرض تجاوز هستند.

فعالان مدنی می‌گویند که به دلیل ترس خانواده‌های هندی از برچسب‌هایی نظیر “بی‌ناموسی”، بیشتر قربانیان تجاوز موضوع را به والدین یا معلم‌های خود اطلاع نمی‌دهند.

همچنین

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

باردار شدن دختر بچه باعث لو رفتن تجاوز عموها شد!