مدلینگ

عکس مدلینگ

You are here: Home - سریال ای


Tag Archives: سریال ای

سریال عشق اجاره ای قسمت آخر و داستان تمام قسمت های عشق اجاره ای

سریال عشق اجاره ای قسمت آخر و داستان تمام قسمت های عشق اجاره ای

سریال عشق اجاره ای

داستان سریال عشق اجاره ای و قسمت آخر سریال عشق اجاره ای

داستان تمام قسمت های سریال عشق اجاره ای در این مطلب

درست زمانی که فکر می کنی دیگه امیدی به هیچی نیز باید به معجزه هایی که در پیش رومونه مثبت نگاه کنیم. پیشنهاد شیش ماهه پیش روی دفنه قرار داره و او با قبول این پیشنهاد مجبور می شه که یکی از افراد موفق در کشور را به خودش علاقه مند کنه و باهاش رابطه عاشقانه برقرار کنه. اما همراه واقعی و حقیقی او در این مسیر کسیه که عاشقش شده و الان هردو در یک مسیر دیوانه کنند قرار گرفتن و در حال تشکیل یک مثلث مرگبار هستند

در پایان بخش چهارم عمر در برابر دفنه قرار گرفت و از او پرسید که صبح بخیر شما دستیار جدید هستید؟ دنفنه هم جواب داد بله من هستم اما شما که لباس ندارید عمر هم جواب داد بله معذرت می خوام الان میرم لباسامو می پوشم

بعد از خوردن صبحانه باهم راه افتادن و به سمت شرکت رفتن. در این میان توی شرکت یه دختر بسیار جاه طلب به نام یاسمین کار می کنه که به عمر علاقه خیلی زیادی داره و می خواد هر طور که شده عمر رو به دست بیاره اما از طرفی عمر به هیچ صورتی به یاسمین محل نمیذاره. سینان هم از طرف دیگه عاشق یاسمینه و نریمان هم همیشه این ترس توی دلشه که یاسمین بتونه عمر رو به چنگ بیاره و ثروت خانوادگی عمر به دست یاسمین بیفته و باعث بدبختی همه خانواده بشه

دفنه با عمر وارد شرکت شد و یهو سینان رو دید و کلی تعجب کرد. سینان با دیدن دفنه جا خورد ولی طوری رفتار کرد که انگار تا به حال دفنه رو ندیده و به صورت غریب با هم دست دادن . توی اتاق های اداره اتاق دفنه به اتاق عمر چسبیده و دیوار های اتاق ها شیشه ایه .

وقتی ساعت اداری تمام شد دفنه به اتاق عمر رفت تا برنامه های فردا رو با هم برنامه ریزی کنن . در حین حرف زدن با دفنه عمر ناخوداگاه محو دفنه شد و دیگه به حرفاش توجهی نمی کرد و در همین حین بود که توی ذهنش انگار یه جرقه زد

صبح روز بعد دفنه رفت تا برای عمر صبحانه درست کنه و در همین حین مشکوک شد که امکان داره عمر اونو شناخته باشه و به روش نیاره برای این که مطمعن بشه پیش عمر رفت و گفت ما قبلا جایی همدیگه رو ندیدیم؟ ولی از سوال خودش پشیمان شد و سریع گفت ولش کن هرچی حالا و در رو باز کرد که عمر بره. عمر اومد در رو بست و دفنه رو به در چسبوند و صورتش رو به صورت دفنه نزدیک کرد

سریال عشق اجاره ایسریال عشق اجاره ایسریال عشق اجاره ایسریال عشق اجاره ایسریال عشق اجاره ایسریال عشق اجاره ای سریال عشق اجاره ای

 

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

سریال عشق اجاره ای قسمت آخر و داستان تمام قسمت های عشق اجاره ای

(image)

داستان سریال عشق اجاره ای و قسمت آخر سریال عشق اجاره ای

داستان تمام قسمت های سریال عشق اجاره ای در این مطلب

درست زمانی که فکر می کنی دیگه امیدی به هیچی نیز باید به معجزه هایی که در پیش رومونه مثبت نگاه کنیم. پیشنهاد شیش ماهه پیش روی دفنه قرار داره و او با قبول این پیشنهاد مجبور می شه که یکی از افراد موفق در کشور را به خودش علاقه مند کنه و باهاش رابطه عاشقانه برقرار کنه. اما همراه واقعی و حقیقی او در این مسیر کسیه که عاشقش شده و الان هردو در یک مسیر دیوانه کنند قرار گرفتن و در حال تشکیل یک مثلث مرگبار هستند

در پایان بخش چهارم عمر در برابر دفنه قرار گرفت و از او پرسید که صبح بخیر شما دستیار جدید هستید؟ دنفنه هم جواب داد بله من هستم اما شما که لباس ندارید عمر هم جواب داد بله معذرت می خوام الان میرم لباسامو می پوشم

بعد از خوردن صبحانه باهم راه افتادن و به سمت شرکت رفتن. در این میان توی شرکت یه دختر بسیار جاه طلب به نام یاسمین کار می کنه که به عمر علاقه خیلی زیادی داره و می خواد هر طور که شده عمر رو به دست بیاره اما از طرفی عمر به هیچ صورتی به یاسمین محل نمیذاره. سینان هم از طرف دیگه عاشق یاسمینه و نریمان هم همیشه این ترس توی دلشه که یاسمین بتونه عمر رو به چنگ بیاره و ثروت خانوادگی عمر به دست یاسمین بیفته و باعث بدبختی همه خانواده بشه

دفنه با عمر وارد شرکت شد و یهو سینان رو دید و کلی تعجب کرد. سینان با دیدن دفنه جا خورد ولی طوری رفتار کرد که انگار تا به حال دفنه رو ندیده و به صورت غریب با هم دست دادن . توی اتاق های اداره اتاق دفنه به اتاق عمر چسبیده و دیوار های اتاق ها شیشه ایه .

وقتی ساعت اداری تمام شد دفنه به اتاق عمر رفت تا برنامه های فردا رو با هم برنامه ریزی کنن . در حین حرف زدن با دفنه عمر ناخوداگاه محو دفنه شد و دیگه به حرفاش توجهی نمی کرد و در همین حین بود که توی ذهنش انگار یه جرقه زد

صبح روز بعد دفنه رفت تا برای عمر صبحانه درست کنه و در همین حین مشکوک شد که امکان داره عمر اونو شناخته باشه و به روش نیاره برای این که مطمعن بشه پیش عمر رفت و گفت ما قبلا جایی همدیگه رو ندیدیم؟ ولی از سوال خودش پشیمان شد و سریع گفت ولش کن هرچی حالا و در رو باز کرد که عمر بره. عمر اومد در رو بست و دفنه رو به در چسبوند و صورتش رو به صورت دفنه نزدیک کرد

(image) (image) (image) (image) (image) (image) (image)

 

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

سریال عشق اجاره ای قسمت آخر و داستان تمام قسمت های عشق اجاره ای