مدلینگ

عکس مدلینگ

You are here: Home - با برخورد


Tag Archives: با برخورد

با فردی که مبتلا به سرطان است چگونه برخورد کنیم؟

با فردی که مبتلا به سرطان است چگونه برخورد کنیم؟

شاید در اطراف شما یکی از بستگان شما به سرطان مبتلا شده باشد و شما نمی دانید که هنگام ملاقات با این بیماری سرطانی، چگونه با او صبحت. این نوشتار را از دست ندهید. نحوه رفتار و صحبت با افراد مبتلا به سرطان ارتباط داشتن افراد با بیماری سرطانی می تواند باعث بهبود سریع تر …

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

با فردی که مبتلا به سرطان است چگونه برخورد کنیم؟

شاید در اطراف شما یکی از بستگان شما به سرطان مبتلا شده باشد و شما نمی دانید که هنگام ملاقات با این بیماری سرطانی، چگونه با او صبحت. این نوشتار را از دست ندهید. نحوه رفتار و صحبت با افراد مبتلا به سرطان ارتباط داشتن افراد با بیماری سرطانی می تواند باعث بهبود سریع تر …

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

با فردی که مبتلا به سرطان است چگونه برخورد کنیم؟

چگونه با رفتارهای بد و ناهنجار سالمندان برخورد کنیم؟

چگونه با رفتارهای بد و ناهنجار سالمندان برخورد کنیم؟

برخی از مشکلات در دورانسالمندی، ممکن است باعث رفتارهای ناهنجار در سالمندان شود. اما باید طرز برخورد با این نوع رفتارها را بدانید. نحوه رفتار با سالمندان با رفتارهای ناهنجار سالمندان برکت خانه هستند احترام به سالمندان هم در آموزه های دینی وهم در آموزه های اخلاقی دارای اهمیت فراوانی است . دوره سالمندی سرشار …

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

چگونه با رفتارهای بد و ناهنجار سالمندان برخورد کنیم؟

برخی از مشکلات در دورانسالمندی، ممکن است باعث رفتارهای ناهنجار در سالمندان شود. اما باید طرز برخورد با این نوع رفتارها را بدانید. نحوه رفتار با سالمندان با رفتارهای ناهنجار سالمندان برکت خانه هستند احترام به سالمندان هم در آموزه های دینی وهم در آموزه های اخلاقی دارای اهمیت فراوانی است . دوره سالمندی سرشار …

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

چگونه با رفتارهای بد و ناهنجار سالمندان برخورد کنیم؟

با کودکی که فحش میدهد چگونه برخورد کنیم؟

با کودکی که فحش میدهد چگونه برخورد کنیم؟

فحش دادن کودک

تربیت کردن کودکی که فحش می دهد

هر پدر و مادری آرزو دارند که کودکشان به بهترین نحو تربیت شود و کودکی مودب و موفق باشد، اما گاهی با وجود تلاش زیاد پدر و مادر، کودک کلمات بدی را به زبان می آورد که اصلا مناسب نیستند و باعث ازرده خاطر شدن پدر و مادر می شود، به خصوص هنگامی که در جایی این کلمات را به زبان بیاورد که والدین با میزبان رودروایسی داشته باشند و این رفتار فرزند باعث شرمنده شدن و خجالب آنها شود. در این شرایط پدر و مادر نمی دانند که چگونه با فرزندشان که حرف های زشت را به زبان می آورد برخورد کنند.
پریسا قیاسی، روانشناس کودک درخصوص این عادت رفتاری در کودکان گفت: «والدین باید بدانند که کودک هر آنچه را که می‌آموزد صرفا در محیط خانه و از طریق والدین نیست بلکه او هر آنچه را که در محیط می‌بیند، یاد می‌گیرد و نمی‌توان جلوی روند یادگیری او را هم گرفت. بنابراین با آنکه والدین تلاش بسیاری می‌کنند که فرزندشان حرف‌های زشت به زبان نیاورد، ولی ممکن است کودک این حرف‌ها را در محیط مهدکودک یا مدرسه، زمین بازی یا حتی در مهمانی و از اقوام یاد گرفته باشد و بعد دائم آنها را تکرار کند.»«وقتی کودک حرفی را می‌شنود یا رفتاری را می‌بیند، ناخوداگاه آن را در ذهن خود ضبط کرده و در موقعیت‌های مختلف تکرار می‌کند. در این شرایط، عکس‌العمل پدر و مادر و حتی اطرافیان در بهبود یا تشدید این عادت رفتاری کودک از اهمیت خاصی برخوردار است.»

این روانشناس کودک با هشدار اینکه والدین باید بدانند که نوع برخورد آنها و همچنین اطرافیان با کودک می‌تواند تضمین‌کننده خاموش شدن این رفتار نادرست و یا حتی تقویت و تکرار آن باشد، توضیح داد: «وقتی که کودک در جمعی از الفاظی استفاده می‌کند که چندان مناسب نیست، اگر همه به حرف او بخندند یا از آن بدتر به کودک بگویند چقدر بامزه بود دوباره بگو! طبیعی است که کودک احساس می‌کند که حرف خوبی زده و توجه همه را جلب کرده است.

فحش دادن کودک

 

از این رو هرجا که نیاز به جلب توجه داشته باشد یا بخواهد که نظر دیگران را به خود جلب کند، فورا این حرف زشت را تکرار خواهد کرد. علاوه بر این، اگر والدین واکنش خیلی تندی هم نشان دهند این رفتار در کودک تثبیت می‌شود.»این کارشناس ارشد روانشناسی از دانشگاه تهران در نهایت در پاسخ به این سوال که عکس‌العمل صحیح در مقابل این رفتار کودک چیست، گفت: «وقتی حرف زشتی از کودک می‌شنوید باید خیلی خونسرد و بی‌تفاوت با او برخورد کنید. اولین بار که این حرف را زد باید به فرزندتان فقط تذکر بدهید و بگویید «عزیزم، این که گفتی، حرف خوبی نیست و ما از این کلمه استفاده نمی‌کنیم» و بعد سریع موضوع بحث را تغییر دهید.

 

درصورتی که با وجود این تذکر باز مشاهده کردید که فرزندتان حرف زشتی را به زبان آورده، کاملا حرف را نادیده بگیرید. انگار نه انگار که این حرف را شنیده‌اید. سعی کنید موضوعی را مطرح کنید و حواس کودک به چیزی گرم کنید و کاملا بی‌توجهی خود را به این مساله نشان دهید. در این صورت خودتان می‌بینید که پس از چندبار تکرار، کودک این کار زشت را ترک می‌کند و دیگر آن را انجام نمی‌دهد.

همچنین بخوانید :

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

با کودکی که فحش میدهد چگونه برخورد کنیم؟

(image)

تربیت کردن کودکی که فحش می دهد

هر پدر و مادری آرزو دارند که کودکشان به بهترین نحو تربیت شود و کودکی مودب و موفق باشد، اما گاهی با وجود تلاش زیاد پدر و مادر، کودک کلمات بدی را به زبان می آورد که اصلا مناسب نیستند و باعث ازرده خاطر شدن پدر و مادر می شود، به خصوص هنگامی که در جایی این کلمات را به زبان بیاورد که والدین با میزبان رودروایسی داشته باشند و این رفتار فرزند باعث شرمنده شدن و خجالب آنها شود. در این شرایط پدر و مادر نمی دانند که چگونه با فرزندشان که حرف های زشت را به زبان می آورد برخورد کنند.
پریسا قیاسی، روانشناس کودک درخصوص این عادت رفتاری در کودکان گفت: «والدین باید بدانند که کودک هر آنچه را که می‌آموزد صرفا در محیط خانه و از طریق والدین نیست بلکه او هر آنچه را که در محیط می‌بیند، یاد می‌گیرد و نمی‌توان جلوی روند یادگیری او را هم گرفت. بنابراین با آنکه والدین تلاش بسیاری می‌کنند که فرزندشان حرف‌های زشت به زبان نیاورد، ولی ممکن است کودک این حرف‌ها را در محیط مهدکودک یا مدرسه، زمین بازی یا حتی در مهمانی و از اقوام یاد گرفته باشد و بعد دائم آنها را تکرار کند.»«وقتی کودک حرفی را می‌شنود یا رفتاری را می‌بیند، ناخوداگاه آن را در ذهن خود ضبط کرده و در موقعیت‌های مختلف تکرار می‌کند. در این شرایط، عکس‌العمل پدر و مادر و حتی اطرافیان در بهبود یا تشدید این عادت رفتاری کودک از اهمیت خاصی برخوردار است.»

این روانشناس کودک با هشدار اینکه والدین باید بدانند که نوع برخورد آنها و همچنین اطرافیان با کودک می‌تواند تضمین‌کننده خاموش شدن این رفتار نادرست و یا حتی تقویت و تکرار آن باشد، توضیح داد: «وقتی که کودک در جمعی از الفاظی استفاده می‌کند که چندان مناسب نیست، اگر همه به حرف او بخندند یا از آن بدتر به کودک بگویند چقدر بامزه بود دوباره بگو! طبیعی است که کودک احساس می‌کند که حرف خوبی زده و توجه همه را جلب کرده است.

(image)

 

از این رو هرجا که نیاز به جلب توجه داشته باشد یا بخواهد که نظر دیگران را به خود جلب کند، فورا این حرف زشت را تکرار خواهد کرد. علاوه بر این، اگر والدین واکنش خیلی تندی هم نشان دهند این رفتار در کودک تثبیت می‌شود.»این کارشناس ارشد روانشناسی از دانشگاه تهران در نهایت در پاسخ به این سوال که عکس‌العمل صحیح در مقابل این رفتار کودک چیست، گفت: «وقتی حرف زشتی از کودک می‌شنوید باید خیلی خونسرد و بی‌تفاوت با او برخورد کنید. اولین بار که این حرف را زد باید به فرزندتان فقط تذکر بدهید و بگویید «عزیزم، این که گفتی، حرف خوبی نیست و ما از این کلمه استفاده نمی‌کنیم» و بعد سریع موضوع بحث را تغییر دهید.

 

درصورتی که با وجود این تذکر باز مشاهده کردید که فرزندتان حرف زشتی را به زبان آورده، کاملا حرف را نادیده بگیرید. انگار نه انگار که این حرف را شنیده‌اید. سعی کنید موضوعی را مطرح کنید و حواس کودک به چیزی گرم کنید و کاملا بی‌توجهی خود را به این مساله نشان دهید. در این صورت خودتان می‌بینید که پس از چندبار تکرار، کودک این کار زشت را ترک می‌کند و دیگر آن را انجام نمی‌دهد.

همچنین بخوانید :

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

با کودکی که فحش میدهد چگونه برخورد کنیم؟

با کسانی که حرف از خودکشی میزنند چگونه برخورد کنیم؟

با کسانی که حرف از خودکشی میزنند چگونه برخورد کنیم؟

صحبت از خودکشی

برخورد با فردی که قصد خودکشی دارد

خبرهای خودکشی این روزها بسیا شنیده می شود و جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد. شاید با افرادی که مدام حرف از نا امیدی می زنند و تمایل به خودکشی دارند روبرو شده باشید. اما چگونه باید با فردی که قصد خودکشی دارد برخورد کنیم؟

چه کنیم اگر فهمیدیم که یکی از دوستان یا آشنایان و نزدیکانمان به خودکشی فکر می‌کند؟ با راه‌های زیر، ‌ممکن است بتوانید جان یک آدم دیگر را نجات دهید که به اندازه نجات کل آدم‌های دنیا مهم است.

 

چند روز از خودکشی دردناک دو دانش‌ آموز دختر دبیرستانی در اصفهان و یک دانشجوی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی می‌گذرد. فیلم لحظات منتهی به خودکشی دو دختر نوجوان نیز در موبایل‌ها دست به دست می‌شود. احتمالا باز هم خودکشی رخ خواهد داد؛ خودکشی‌هایی که شاید از آنها با خبر شویم، شاید نه.

 

هیچ کدام از شهرهای بزرگ ایران،‌ خط تماس اضطراری برای خودکشی ندارند،‌ حق ویزیت روانشناسان و مشاوران آنقدر گران است که قرارهای ملاقات با آنان را به طبقات خاصی از جامعه محدود می‌کند و در حالی که خیلی‌ها تمایل دارند بگویند مقصر افزایش اخبار خودکشی، رسانه‌هایی هستند که اخبار این حوادث را پوشش می‌دهند، نباید فراموش کرد که خودکشی هم مثل هر مساله دیگری،‌ ریشه‌های متعددی دارد و یک‌شبه و بدون مقدمه اتفاق نمی‌افتد.

 

اما چه کنیم اگر فهمیدیم که یکی از دوستان یا آشنایان و نزدیکانمان به خودکشی فکر می‌کند؟ قبل از هر چیز فراموش نکنید که این نوشته مشهور آندره مارلو که می‌گوید: «آدم‌هایی که در مورد خودکشی حرف می‌زنند معمولا خودکشی نمی‌کنند»، ریشه‌ای در واقعیت ندارد. نشانه‌ها و کلماتی که می‌شنوید را جدی بگیرید.

 

مفتخر باشید که آدمی که می‌خواهد خودکشی کند،‌ شما را انتخاب کرده است تا در مورد تصمیمش حرف بزند. معنی‌اش این است که به شما اعتماد کرده و برای رابطه‌اش با شما ارزش قائل شده است.

 

به کسی که در مورد مسائل سلامت روانش با شما صحبت می‌کند،‌ به چشم مزاحم نگاه نکنید. متوجه باشید که افسردگی و افکار خودکشی،‌ ناشی از ضعف، ‌تنبلی یا ناتوانی نیست. مشکلات سلامت روان مثل باقی مشکلات سلامتی در سایر اندام‌های بدن،‌ ناشی از عملکرد یکی از دستگاه‌های بدن است،‌ نه ناتوانی فردی یا علاقه‌مندی به جلب توجه و برچسب‌های ناخوش‌آیند دیگر.

 

با راه‌های زیر، ‌ممکن است بتوانید جان یک آدم دیگر را نجات دهید که به اندازه نجات کل آدم‌های دنیا مهم است:

 

چیزی که می‌شنوید را جدی بگیرید، آدم‌ها را جدی بگیرید و بگذارید آنها بدانند که برای شما مهم هستند

 

شنیدن اینکه حال آدمی اینقدر بد است که به خودکشی فکر می‌کند،‌ حتما ترسناک و ناراحت‌ کننده است و می‌تواند نشانه‌ای از وجود یک بحران واقعی در آدم‌ها باشد اما خیلی وقت‌ها،‌ آدم‌هایی که در مورد خودکشی حرف می‌زنند نیاز دارند که کسی به حرف آنها گوش کند. پس به آنها توجه کنید،‌ از آنها بخواهید که حرف بزنند،‌ به دوستتان بگویید که زندگی و سلامتی‌اش برای شما مهم است، اگر به اندازه کافی به او نزدیک هستید برایش از یک متخصص وقت بگیرید، او را تا مطب دکتر برسانید و صبر کنید تا ملاقاتش تمام شود و اگر از متخصص راضی نبود به او اطمینان بدهید که می‌توانید کس دیگری را پیدا کنید که بتواند با او ارتباط برقرار کند.

 

سعی کنید تشخیص دهید که چه زمانی موقعیت «بحرانی» است

همچنین : 

اگر دوستتان در خانه تنهاست و تلفن را جواب نمی‌دهد، اگر به جایی رفته است که می‌ترسید بتواند آسیبی به خودش بزند، اگر شما را در جریان قصدش برای خودکشی قرار داده است و می‌دانید که برای این کار برنامه‌ریزی می‌کند،‌ می‌توانید با ۱۱۰ تماس بگیرید. از اینکه این تماس شاید برای شما یا دوستتان یا خانواده‌ها مشکلی به وجود بیاورد، اصلا نترسید. مددکاران اجتماعی پلیس می‌توانند شما را راهنمایی کنند که چه کاری در این شرایط بهتر است. اگر وضعیت واقعا خطرناک باشد،‌ ماموران پلیس می‌توانند به نجات جان دوستتان کمک کنند. پس روی پلیس حساب کنید.

 

دلسوز باشید

 

کسی که با شما در مورد افکار خودکشی یا روزهای بدش حرف می‌زند،‌ شجاعت زیادی به خرج داده است، برای شما ارزش و احترام زیادی قائل بوده و روی شما حساب کرده است. ارزش طرف صحبت قرارگرفتن را داشته باشید،‌ دلسوزی نشان بدهید،‌ دوستتان را قضاوت نکنید، به او نگویید که تنبل یا ضعیف است یا ارزش زندگی‌کردن را نمی‌داند. سعی کنید خودتان را به جای او قرار دهید و مساله را از نگاه او بررسی کنید. مهربان باشید و نشان بدهید که ارزش این اعتمادی که به شما شده است را دارید. دوستتان را تشویق کند که کمک حرفه‌ای بگیرد و به او اطمینان بدهید که در کنارش می‌مانید.

 

به دوستی‌ که می‌دانید در حال مبارزه با افسردگی یا اضطراب است، نزدیک شوید و با او حرف بزنید

 

تصور نکنید که حرف‌ زدن با دوست تان در مورد مسائلش، مساله شما نیست. به این فکر نکنید که حرف‌زدن در مورد اضطراب یا افسردگی می‌تواند حال فعلی شما را عوض کند. با دوستتان حرف بزنید. حرف‌زدن به شما و دوستتان کمک خواهد کرد. بنیاد ملی پیشگیری از خودکشی در آمریکا پیشنهاد داده است که حرف‌زدن را قدم به قدم بر اساس گام‌های زیر آغاز کنید:

 

_ از دوستتان بخواهید که اگر می‌تواند و می‌خواهد با شما به صورت خصوصی حرف بزند

 

_ با سوال کردن سر حرف را باز کنید. شما بازجو نیستید اما اگر به اندازه کافی دلسوزانه سوال کنید می‌توانید به دوستتان کمک کنید که راحت‌تر حرف بزند، مثلا می‌توانید بگویید «به نظرم رو به راه نیستی. چیزی شده؟»

 

– به داستان دوستتان گوش کنید و نشان بدهید که شنیدن آن چیزی که می‌گوید برای شما مهم است

 

_ از دوستتان بپرسید که آیا به این فکر کرده است که می‌خواهد به خودش آسیب برساند یا احتمالا زندگی‌اش را تمام کند؟

 

_ دوستتان را تشویق کنید که به سراغ متخصص برود،‌ کمک حرفه‌ای و پزشکی بگیرد و به او اطمینان بدهید که در کنارش هستید

 

همه‌ حرف‌ها را نباید گفت

 

سعی نکنید به دوستتان بگویید که مشکلش اهمیت ندارد یا کم‌اهمیت است. سعی نکنید به او بگویید که «چیزی نیست». سعی نکنید بحثی در مورد ارزش و اهمیت زندگی یا معنای آن شروع کنید. به دوستتان نگویید که شما می‌توانید وضعیت او را تغییر دهید یا می‌توانید مشکلات او را حل کنید. به دوستتان نگویید که «حالت بهتر می‌شود». سعی نکنید او را قانع کنید که «مشکلی وجود ندارد». ‌چانه نزنید. نگویید «زمان مساله را حل می‌کند و حالت بهتر می‌شود».

 

درست همان طوری که زخم معده هفته آینده درمان نمی‌شود،‌ این طور مشکلات هم تنها با «گذشت زمان» حل نمی‌شود. همان طوری اظهار نظر کنید که وقتی کسی از شما می‌پرسد با درد کلیه‌اش چه کاری باید بکند، به او پاسخ می‌دهید. پرسیدن اینکه «اگر خودکشی کنی چه بلایی به سر اعضای خانواده‌ات می‌آید؟» بی‌فایده است و کمکی به دوستتان نمی‌کند. آدم‌هایی که به خودکشی فکر می‌کنند، احتمالا فشار زیادی از طرف اعضای خانواده‌شان احساس می‌کنند. درک کنید که آنها از اینکه مسئول باشند خسته هستند.

 

رفتارهای آدم‌ها مهم هستند

 

آدم‌ها با زبان‌های مختلفی سعی می‌کنند دیگران را در مورد مشکلاتشان آگاه کنند. طبق بررسی‌های بنیاد ملی پیشگیری از خودکشی در آمریکا، اغلب کسانی که خودکشی می‌کنند در هفته‌ها یا ماه‌های پیش از خودکشی در مورد خودکشی حرف‌ زده‌اند.

 

صحبت‌کردن از خودکشی، صحبت‌کردن از اینکه دلیلی برای زندگی وجود ندارد،‌ صحبت‌کردن از این احساس که «مزاحم دیگران هستم»،‌ احساس گیر افتادن یا درد غیر قابل توضیح و غیرقابل تحمل،‌ همه اینها آدم‌ها را در خطر بالای آسیب‌پذیری و تمایل به خودکشی قرار می‌دهد. جمله‌هایی مثل «اگر بمیرم هم مهم نیست» یا «دلم می‌خواست کاش از خواب بیدار نمی‌شدم»، می‌تواند و باید زنگ خطر را برای شما به صدا در بیاورد.

 

شاید بیشتر کسانی که از خودکشی حرف می‌زنند واقعا اقدام به خودکشی نکنند اما حرف‌زدن از خودکشی نشانه جدی افسردگی است. بنیاد ملی پیشگیری از خودکشی در آمریکا می‌گوید: «پرسیدن در مورد تمایلات به خودکشی نیست که ایده خودکشی را در مغز دیگران قرار می‌دهد اما سوال‌کردن در این مورد می‌تواند به دیگران کمک کند که در مورد مسائلشان حرف بزنند».

 

به آدم‌ها کمک کنید که کمک حرفه‌ای بگیرند

 

کمک حرفه‌ای را دست کم نگیرید. اگر تا اینجای کار با دوستتان همراه بوده‌اید، کمک زیادی به او کرده‌اید اما مشکل حل نشده است. کمک حرفه‌ای و تخصصی برای افرادی که با مسائل سلامت روان درگیر هستند ضروری است. روانشناسان،‌ روانپزشکان یا روان‌درمانگران، می‌توانند افراد مناسبی برای مراجعه و کمک‌گرفتن باشند. متاسفانه در ایران‌،‌ هنوز کمک‌های حرفه‌ای اورژانسی آنلاین به زبان فارسی در دسترس نیست اما سعی کنید به دوستتان کمک کنید روانشناس مناسبی پیدا کند. به او اطمینان بدهید که در کنار او هستید،‌ مسائل خصوصی را بین خودتان نگه می‌دارید و حمایتش می‌کنید تا حالش بهتر شود.

 

از عوامل خطرآفرین آگاه باشید

 

برخی شرایط خاص روانی می‌تواند خطر تمایل به خودکشی را بیشتر کند. افسردگی، اختلال دو قطبی،‌ شیزوفرنی،‌ تیپ‌های شخصیتی مستعد،‌ اختلال‌های اضطرابی‌،‌ سوء مصرف مواد مخدر و برخی داروها،‌ از جمله چیزهایی است که باید نگرانشان باشید. عوامل دیگری هم هستند که می‌توانند شانس حرکت به سمت خودکشی را در افراد بیشتر کنند. سابقه خودکشی‌های ناموفق قبلی،‌ سابقه خودکشی موفق یا ناموفق اعضای خانواده،‌ درگیری با یک بیماری مزمن و درگیری طولانی‌مدت با استرس، به گفته مرکز ملی پیشگیری از خودکشی آمریکا می‌توانند نگران‌کننده باشند. دسترسی به ابزارهای خودکشی هم می‌تواند خطرناک باشد. اگر کسی به شما گفته است که قصد دارد خودکشی کند، از او بپرسید که برنامه دارد چطور این کار را انجام دهد و سعی کنید دسترسی‌اش به وسایلی که می‌تواند برایش خطرآفرین باشد را محدود کنید. در مورد داروها،‌ مخدرها و سم‌ها حساس باشید.

 

علائم‌ هشداردهنده را بشناسید

 

چیزهایی که دوستتان می‌گوید،‌ رفتارهایی که انجام می‌دهد،‌ تغییر حال و هوا و چیزهایی از این دست می‌تواند هشداردهنده باشد. هرچه تعداد چیزهایی که مشاهده می‌کنید بیشتر باشد،‌ خطر نزدیک‌تر است. کمک کنید دوستتان تغییر حال و هوا بدهد، به‌خصوص زمانی که مساله ناشی از ارتباط با یک اتفاق دردناک،‌ از دست دادن یا مرگ یکی از عزیزان و نزدیکان است.

 

افزایش مصرف الکل یا مواد مخدر و حتی بعضی داروها،‌ جست‌وجو در مورد راه‌های خودکشی در وب،‌ بی‌احتیاطی‌های عجیب و غریب،‌ رفتار تهاجمی،‌ بی‌خوابی یا پرخوابی،‌ خداحافظی با دوستان و آشنایان و بخشیدن اموال با ارزش به دیگران، ‌از دست دادن علاقه به چیزهایی که قبلا جذاب بودند،‌ تحریک‌پذیری، ‌اضطراب و مانند آنها می‌تواند نشانه‌های خطر باشد.

 

به دوستتان کمک کنید برنامه‌ای برای حفظ امنیتش بنویسد

 

اگر نگران دوستتان هستید به او کمک کنید که برنامه‌ای برای حفظ امنیتش بنویسد. اگر می‌خواهید به او کمک کنید،‌ اسم شما باید در لیست افرادی که می‌توانند به او کمک کنند باشد. برنامه حفظ امنیت شخصی شامل موارد زیر است که در پاسخ به هر کدام از پرسش‌ها باید حداقل سه گزینه مختلف ذکر شود:

 

– نشانه‌هایی که می‌گوید شرایط در حال بد شدن است چیست؟ افکار، تصاویر ذهنی،‌ حال و هوا،‌ شرایط یا رفتارهایی که باعث می‌شود به خودکشی فکر کنید چه چیزهایی هستند؟

 

– چه کار می‌توانم بکنم که با شرایط مقابله کنم؟ چه کار باید انجام بدهم تا بدون دخالت دادن دیگران، حال و هوایم تغییر کند؟ چیزهایی مانند تمرین تمرکز،‌ مدیتیشن،‌ ورزش و …

 

– افراد یا جاهایی که می‌توانند حالم را عوض کنند چه کسانی یا چه جاهایی هستند؟

 

– کسانی که می‌توانم به آنها زنگ بزنم تا به کمک من بیایند کدام‌ها هستند؟

 

– متخصص‌هایی که می‌توانند کمک کنند چه کسانی هستند؟

 

– چه کاری می‌توانم انجام بدهم که شرایطم امن و آرام بشود؟

همچنین : 

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

با کسانی که حرف از خودکشی میزنند چگونه برخورد کنیم؟

(image)

برخورد با فردی که قصد خودکشی دارد

خبرهای خودکشی این روزها بسیا شنیده می شود و جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد. شاید با افرادی که مدام حرف از نا امیدی می زنند و تمایل به خودکشی دارند روبرو شده باشید. اما چگونه باید با فردی که قصد خودکشی دارد برخورد کنیم؟

چه کنیم اگر فهمیدیم که یکی از دوستان یا آشنایان و نزدیکانمان به خودکشی فکر می‌کند؟ با راه‌های زیر، ‌ممکن است بتوانید جان یک آدم دیگر را نجات دهید که به اندازه نجات کل آدم‌های دنیا مهم است.

 

چند روز از خودکشی دردناک دو دانش‌ آموز دختر دبیرستانی در اصفهان و یک دانشجوی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی می‌گذرد. فیلم لحظات منتهی به خودکشی دو دختر نوجوان نیز در موبایل‌ها دست به دست می‌شود. احتمالا باز هم خودکشی رخ خواهد داد؛ خودکشی‌هایی که شاید از آنها با خبر شویم، شاید نه.

 

هیچ کدام از شهرهای بزرگ ایران،‌ خط تماس اضطراری برای خودکشی ندارند،‌ حق ویزیت روانشناسان و مشاوران آنقدر گران است که قرارهای ملاقات با آنان را به طبقات خاصی از جامعه محدود می‌کند و در حالی که خیلی‌ها تمایل دارند بگویند مقصر افزایش اخبار خودکشی، رسانه‌هایی هستند که اخبار این حوادث را پوشش می‌دهند، نباید فراموش کرد که خودکشی هم مثل هر مساله دیگری،‌ ریشه‌های متعددی دارد و یک‌شبه و بدون مقدمه اتفاق نمی‌افتد.

 

اما چه کنیم اگر فهمیدیم که یکی از دوستان یا آشنایان و نزدیکانمان به خودکشی فکر می‌کند؟ قبل از هر چیز فراموش نکنید که این نوشته مشهور آندره مارلو که می‌گوید: «آدم‌هایی که در مورد خودکشی حرف می‌زنند معمولا خودکشی نمی‌کنند»، ریشه‌ای در واقعیت ندارد. نشانه‌ها و کلماتی که می‌شنوید را جدی بگیرید.

 

مفتخر باشید که آدمی که می‌خواهد خودکشی کند،‌ شما را انتخاب کرده است تا در مورد تصمیمش حرف بزند. معنی‌اش این است که به شما اعتماد کرده و برای رابطه‌اش با شما ارزش قائل شده است.

 

به کسی که در مورد مسائل سلامت روانش با شما صحبت می‌کند،‌ به چشم مزاحم نگاه نکنید. متوجه باشید که افسردگی و افکار خودکشی،‌ ناشی از ضعف، ‌تنبلی یا ناتوانی نیست. مشکلات سلامت روان مثل باقی مشکلات سلامتی در سایر اندام‌های بدن،‌ ناشی از عملکرد یکی از دستگاه‌های بدن است،‌ نه ناتوانی فردی یا علاقه‌مندی به جلب توجه و برچسب‌های ناخوش‌آیند دیگر.

 

با راه‌های زیر، ‌ممکن است بتوانید جان یک آدم دیگر را نجات دهید که به اندازه نجات کل آدم‌های دنیا مهم است:

 

چیزی که می‌شنوید را جدی بگیرید، آدم‌ها را جدی بگیرید و بگذارید آنها بدانند که برای شما مهم هستند

 

شنیدن اینکه حال آدمی اینقدر بد است که به خودکشی فکر می‌کند،‌ حتما ترسناک و ناراحت‌ کننده است و می‌تواند نشانه‌ای از وجود یک بحران واقعی در آدم‌ها باشد اما خیلی وقت‌ها،‌ آدم‌هایی که در مورد خودکشی حرف می‌زنند نیاز دارند که کسی به حرف آنها گوش کند. پس به آنها توجه کنید،‌ از آنها بخواهید که حرف بزنند،‌ به دوستتان بگویید که زندگی و سلامتی‌اش برای شما مهم است، اگر به اندازه کافی به او نزدیک هستید برایش از یک متخصص وقت بگیرید، او را تا مطب دکتر برسانید و صبر کنید تا ملاقاتش تمام شود و اگر از متخصص راضی نبود به او اطمینان بدهید که می‌توانید کس دیگری را پیدا کنید که بتواند با او ارتباط برقرار کند.

 

سعی کنید تشخیص دهید که چه زمانی موقعیت «بحرانی» است

همچنین : 

اگر دوستتان در خانه تنهاست و تلفن را جواب نمی‌دهد، اگر به جایی رفته است که می‌ترسید بتواند آسیبی به خودش بزند، اگر شما را در جریان قصدش برای خودکشی قرار داده است و می‌دانید که برای این کار برنامه‌ریزی می‌کند،‌ می‌توانید با ۱۱۰ تماس بگیرید. از اینکه این تماس شاید برای شما یا دوستتان یا خانواده‌ها مشکلی به وجود بیاورد، اصلا نترسید. مددکاران اجتماعی پلیس می‌توانند شما را راهنمایی کنند که چه کاری در این شرایط بهتر است. اگر وضعیت واقعا خطرناک باشد،‌ ماموران پلیس می‌توانند به نجات جان دوستتان کمک کنند. پس روی پلیس حساب کنید.

 

دلسوز باشید

 

کسی که با شما در مورد افکار خودکشی یا روزهای بدش حرف می‌زند،‌ شجاعت زیادی به خرج داده است، برای شما ارزش و احترام زیادی قائل بوده و روی شما حساب کرده است. ارزش طرف صحبت قرارگرفتن را داشته باشید،‌ دلسوزی نشان بدهید،‌ دوستتان را قضاوت نکنید، به او نگویید که تنبل یا ضعیف است یا ارزش زندگی‌کردن را نمی‌داند. سعی کنید خودتان را به جای او قرار دهید و مساله را از نگاه او بررسی کنید. مهربان باشید و نشان بدهید که ارزش این اعتمادی که به شما شده است را دارید. دوستتان را تشویق کند که کمک حرفه‌ای بگیرد و به او اطمینان بدهید که در کنارش می‌مانید.

 

به دوستی‌ که می‌دانید در حال مبارزه با افسردگی یا اضطراب است، نزدیک شوید و با او حرف بزنید

 

تصور نکنید که حرف‌ زدن با دوست تان در مورد مسائلش، مساله شما نیست. به این فکر نکنید که حرف‌زدن در مورد اضطراب یا افسردگی می‌تواند حال فعلی شما را عوض کند. با دوستتان حرف بزنید. حرف‌زدن به شما و دوستتان کمک خواهد کرد. بنیاد ملی پیشگیری از خودکشی در آمریکا پیشنهاد داده است که حرف‌زدن را قدم به قدم بر اساس گام‌های زیر آغاز کنید:

 

_ از دوستتان بخواهید که اگر می‌تواند و می‌خواهد با شما به صورت خصوصی حرف بزند

 

_ با سوال کردن سر حرف را باز کنید. شما بازجو نیستید اما اگر به اندازه کافی دلسوزانه سوال کنید می‌توانید به دوستتان کمک کنید که راحت‌تر حرف بزند، مثلا می‌توانید بگویید «به نظرم رو به راه نیستی. چیزی شده؟»

 

– به داستان دوستتان گوش کنید و نشان بدهید که شنیدن آن چیزی که می‌گوید برای شما مهم است

 

_ از دوستتان بپرسید که آیا به این فکر کرده است که می‌خواهد به خودش آسیب برساند یا احتمالا زندگی‌اش را تمام کند؟

 

_ دوستتان را تشویق کنید که به سراغ متخصص برود،‌ کمک حرفه‌ای و پزشکی بگیرد و به او اطمینان بدهید که در کنارش هستید

 

همه‌ حرف‌ها را نباید گفت

 

سعی نکنید به دوستتان بگویید که مشکلش اهمیت ندارد یا کم‌اهمیت است. سعی نکنید به او بگویید که «چیزی نیست». سعی نکنید بحثی در مورد ارزش و اهمیت زندگی یا معنای آن شروع کنید. به دوستتان نگویید که شما می‌توانید وضعیت او را تغییر دهید یا می‌توانید مشکلات او را حل کنید. به دوستتان نگویید که «حالت بهتر می‌شود». سعی نکنید او را قانع کنید که «مشکلی وجود ندارد». ‌چانه نزنید. نگویید «زمان مساله را حل می‌کند و حالت بهتر می‌شود».

 

درست همان طوری که زخم معده هفته آینده درمان نمی‌شود،‌ این طور مشکلات هم تنها با «گذشت زمان» حل نمی‌شود. همان طوری اظهار نظر کنید که وقتی کسی از شما می‌پرسد با درد کلیه‌اش چه کاری باید بکند، به او پاسخ می‌دهید. پرسیدن اینکه «اگر خودکشی کنی چه بلایی به سر اعضای خانواده‌ات می‌آید؟» بی‌فایده است و کمکی به دوستتان نمی‌کند. آدم‌هایی که به خودکشی فکر می‌کنند، احتمالا فشار زیادی از طرف اعضای خانواده‌شان احساس می‌کنند. درک کنید که آنها از اینکه مسئول باشند خسته هستند.

 

رفتارهای آدم‌ها مهم هستند

 

آدم‌ها با زبان‌های مختلفی سعی می‌کنند دیگران را در مورد مشکلاتشان آگاه کنند. طبق بررسی‌های بنیاد ملی پیشگیری از خودکشی در آمریکا، اغلب کسانی که خودکشی می‌کنند در هفته‌ها یا ماه‌های پیش از خودکشی در مورد خودکشی حرف‌ زده‌اند.

 

صحبت‌کردن از خودکشی، صحبت‌کردن از اینکه دلیلی برای زندگی وجود ندارد،‌ صحبت‌کردن از این احساس که «مزاحم دیگران هستم»،‌ احساس گیر افتادن یا درد غیر قابل توضیح و غیرقابل تحمل،‌ همه اینها آدم‌ها را در خطر بالای آسیب‌پذیری و تمایل به خودکشی قرار می‌دهد. جمله‌هایی مثل «اگر بمیرم هم مهم نیست» یا «دلم می‌خواست کاش از خواب بیدار نمی‌شدم»، می‌تواند و باید زنگ خطر را برای شما به صدا در بیاورد.

 

شاید بیشتر کسانی که از خودکشی حرف می‌زنند واقعا اقدام به خودکشی نکنند اما حرف‌زدن از خودکشی نشانه جدی افسردگی است. بنیاد ملی پیشگیری از خودکشی در آمریکا می‌گوید: «پرسیدن در مورد تمایلات به خودکشی نیست که ایده خودکشی را در مغز دیگران قرار می‌دهد اما سوال‌کردن در این مورد می‌تواند به دیگران کمک کند که در مورد مسائلشان حرف بزنند».

 

به آدم‌ها کمک کنید که کمک حرفه‌ای بگیرند

 

کمک حرفه‌ای را دست کم نگیرید. اگر تا اینجای کار با دوستتان همراه بوده‌اید، کمک زیادی به او کرده‌اید اما مشکل حل نشده است. کمک حرفه‌ای و تخصصی برای افرادی که با مسائل سلامت روان درگیر هستند ضروری است. روانشناسان،‌ روانپزشکان یا روان‌درمانگران، می‌توانند افراد مناسبی برای مراجعه و کمک‌گرفتن باشند. متاسفانه در ایران‌،‌ هنوز کمک‌های حرفه‌ای اورژانسی آنلاین به زبان فارسی در دسترس نیست اما سعی کنید به دوستتان کمک کنید روانشناس مناسبی پیدا کند. به او اطمینان بدهید که در کنار او هستید،‌ مسائل خصوصی را بین خودتان نگه می‌دارید و حمایتش می‌کنید تا حالش بهتر شود.

 

از عوامل خطرآفرین آگاه باشید

 

برخی شرایط خاص روانی می‌تواند خطر تمایل به خودکشی را بیشتر کند. افسردگی، اختلال دو قطبی،‌ شیزوفرنی،‌ تیپ‌های شخصیتی مستعد،‌ اختلال‌های اضطرابی‌،‌ سوء مصرف مواد مخدر و برخی داروها،‌ از جمله چیزهایی است که باید نگرانشان باشید. عوامل دیگری هم هستند که می‌توانند شانس حرکت به سمت خودکشی را در افراد بیشتر کنند. سابقه خودکشی‌های ناموفق قبلی،‌ سابقه خودکشی موفق یا ناموفق اعضای خانواده،‌ درگیری با یک بیماری مزمن و درگیری طولانی‌مدت با استرس، به گفته مرکز ملی پیشگیری از خودکشی آمریکا می‌توانند نگران‌کننده باشند. دسترسی به ابزارهای خودکشی هم می‌تواند خطرناک باشد. اگر کسی به شما گفته است که قصد دارد خودکشی کند، از او بپرسید که برنامه دارد چطور این کار را انجام دهد و سعی کنید دسترسی‌اش به وسایلی که می‌تواند برایش خطرآفرین باشد را محدود کنید. در مورد داروها،‌ مخدرها و سم‌ها حساس باشید.

 

علائم‌ هشداردهنده را بشناسید

 

چیزهایی که دوستتان می‌گوید،‌ رفتارهایی که انجام می‌دهد،‌ تغییر حال و هوا و چیزهایی از این دست می‌تواند هشداردهنده باشد. هرچه تعداد چیزهایی که مشاهده می‌کنید بیشتر باشد،‌ خطر نزدیک‌تر است. کمک کنید دوستتان تغییر حال و هوا بدهد، به‌خصوص زمانی که مساله ناشی از ارتباط با یک اتفاق دردناک،‌ از دست دادن یا مرگ یکی از عزیزان و نزدیکان است.

 

افزایش مصرف الکل یا مواد مخدر و حتی بعضی داروها،‌ جست‌وجو در مورد راه‌های خودکشی در وب،‌ بی‌احتیاطی‌های عجیب و غریب،‌ رفتار تهاجمی،‌ بی‌خوابی یا پرخوابی،‌ خداحافظی با دوستان و آشنایان و بخشیدن اموال با ارزش به دیگران، ‌از دست دادن علاقه به چیزهایی که قبلا جذاب بودند،‌ تحریک‌پذیری، ‌اضطراب و مانند آنها می‌تواند نشانه‌های خطر باشد.

 

به دوستتان کمک کنید برنامه‌ای برای حفظ امنیتش بنویسد

 

اگر نگران دوستتان هستید به او کمک کنید که برنامه‌ای برای حفظ امنیتش بنویسد. اگر می‌خواهید به او کمک کنید،‌ اسم شما باید در لیست افرادی که می‌توانند به او کمک کنند باشد. برنامه حفظ امنیت شخصی شامل موارد زیر است که در پاسخ به هر کدام از پرسش‌ها باید حداقل سه گزینه مختلف ذکر شود:

 

– نشانه‌هایی که می‌گوید شرایط در حال بد شدن است چیست؟ افکار، تصاویر ذهنی،‌ حال و هوا،‌ شرایط یا رفتارهایی که باعث می‌شود به خودکشی فکر کنید چه چیزهایی هستند؟

 

– چه کار می‌توانم بکنم که با شرایط مقابله کنم؟ چه کار باید انجام بدهم تا بدون دخالت دادن دیگران، حال و هوایم تغییر کند؟ چیزهایی مانند تمرین تمرکز،‌ مدیتیشن،‌ ورزش و …

 

– افراد یا جاهایی که می‌توانند حالم را عوض کنند چه کسانی یا چه جاهایی هستند؟

 

– کسانی که می‌توانم به آنها زنگ بزنم تا به کمک من بیایند کدام‌ها هستند؟

 

– متخصص‌هایی که می‌توانند کمک کنند چه کسانی هستند؟

 

– چه کاری می‌توانم انجام بدهم که شرایطم امن و آرام بشود؟

همچنین : 

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

با کسانی که حرف از خودکشی میزنند چگونه برخورد کنیم؟

با مشتریان ناراضی و بی ادب چگونه باید برخورد کرد؟

با مشتریان ناراضی و بی ادب چگونه باید برخورد کرد؟

مشتری بد ناراضی بداخلاق

در کسب و کاری که دارید ممکن است با افراد بی ادب و خشن برخورد کرده باشید و یا روبرو شوید. اما چگونه باید با این افراد ناراضی برخورد کرد؟

نحوه برخورد با مشتریان بدخلق و ناراضی

مشتریان منتقد آن‌هایی هستند که با نظراتشان می‌توانند به موفقیت شما کمک کنند. اما برخورد با آن‌ها، راهکار خاص خود را دارد.

برخورد با مشتریان از دشوارترین بخش‌های اداره‌ی کسب و کار است. افرادی که مستقیما با مشتریان در ارتباط هستند، باید بتوانند آن‌ها را راضی نگه دارند، نظرات آن‌ها را بشنوند، از خریدشان تشکر کنند و در میانه‌ی همه‌ی این کارها، ارزش‌های شرکت را هم حفظ کنند و به آن‌ها پایبند باشند.

برخی اوقات با مشتریانی روبرو می‌شویم که از محصول ما ناراضی هستند، از آن شکایت دارند و بعضا نمی‌توانند مشکل را با زبانی مناسب بیان کنند. در ادامه با چند استراتژی که در برخورد با این نوع از مشتریان مناسب است، آشنا می‌شویم.

۱- در عین انعطاف‌پذیری، دستورالعمل مشخص داشته باشید

با تیم خود جلسه‌ای داشته باشید و سعی کنید شرایط مختلف همراه با واکنش‌های مورد انتظار را مشخص کنید. نکته‌ی مهم در تعیین این موارد این است که انعطاف‌پذیر باشید و برای هر شرایطی، واکنش مناسب با آن را برنامه‌ریزی کنید. در ارتباط با مشتریان حتما جانب صمیمیت را رعایت کنید. به‌عنوان مثال آن‌ها را با نام کوچک صدا بزنید و در پاسخ به ایمیل‌ها نشان دهید که مشکل را به‌خوبی متوجه شده‌اید.

۲- از اعتراف به ندانستن نترسید

فراموش نکنید همه‌ی ما انسان هستیم و ممکن است مواردی را ندانیم. در میانه‌ی صحبت با مشتریان، از اعتراف به این‌که پاسخ برخی سؤالات آن‌ها را نمی‌دانید، نگران نباشید. به‌عنوان مثال بگویید که مشکل را درک می‌کنید و سعی دارید آن را حل کنید. در ادامه به این نکته اشاره‌کنید که برای راهنمایی بیشتر باید به همکار خود مراجعه کنید و از او کمک بگیرید. در پایان زمانی را برای ارائه‌ی پاسخ نهایی مشخص کنید و حتما تا قبل از آن با مشتری مورد نظر تماس بگیرید.

۳- از لحن مثبت استفاده کنید

در میان صحبت‌ها با مشتریان ناراضی، کمتر از جملات منفی استفاده کنید. به‌جای عنوان کردن شرایطی که شرکت توانایی انجام آن را ندارید، پیشنهادهای جدید به مشتریان دهید و سعی کنید آن‌ها را راضی نگه دارید. کارهایی که از عهده‌ی شما و شرکت خارج است، هیچ جذابیتی برای طرف مقابل ندارد. به بیان دیگر آن‌ها به دنبال پاسخی روشن و امیدوارکننده هستند.

۴- مشکل را با آنچه می‌توانید، حل کنید

وقتی نمی‌توانید مشکلی از مشتری مورد نظر حل کنید، حتما پیشنهادی جایگزین داشته باشید. به‌عنوان مثال وقتی محصول مورد نظر آن‌ها را در انبار ندارید، محصولی جایگزین و مشابه پیشنهاد دهید. پس از فروش محصول جایگزین نیز پیگیر شوید که مشتری از آن راضی باشد. با این کار ارتباطی مثبت با آن‌ها می‌سازید.

فراموش نکنید تبدیل کردن مشتریان ناراضی به مشتریان وفادار و دائمی، کار دشواری نیست. ابتدا شرایط آن‌ها را درک کنید و سپس با یک پاسخ صحیح و ارتباطی مثبت، آن‌ها را جذب کنید و بکوشید که پیگیر حل شدن مشکل باشید.

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

با مشتریان ناراضی و بی ادب چگونه باید برخورد کرد؟

(image)

در کسب و کاری که دارید ممکن است با افراد بی ادب و خشن برخورد کرده باشید و یا روبرو شوید. اما چگونه باید با این افراد ناراضی برخورد کرد؟

نحوه برخورد با مشتریان بدخلق و ناراضی

مشتریان منتقد آن‌هایی هستند که با نظراتشان می‌توانند به موفقیت شما کمک کنند. اما برخورد با آن‌ها، راهکار خاص خود را دارد.

برخورد با مشتریان از دشوارترین بخش‌های اداره‌ی کسب و کار است. افرادی که مستقیما با مشتریان در ارتباط هستند، باید بتوانند آن‌ها را راضی نگه دارند، نظرات آن‌ها را بشنوند، از خریدشان تشکر کنند و در میانه‌ی همه‌ی این کارها، ارزش‌های شرکت را هم حفظ کنند و به آن‌ها پایبند باشند.

برخی اوقات با مشتریانی روبرو می‌شویم که از محصول ما ناراضی هستند، از آن شکایت دارند و بعضا نمی‌توانند مشکل را با زبانی مناسب بیان کنند. در ادامه با چند استراتژی که در برخورد با این نوع از مشتریان مناسب است، آشنا می‌شویم.

۱- در عین انعطاف‌پذیری، دستورالعمل مشخص داشته باشید

با تیم خود جلسه‌ای داشته باشید و سعی کنید شرایط مختلف همراه با واکنش‌های مورد انتظار را مشخص کنید. نکته‌ی مهم در تعیین این موارد این است که انعطاف‌پذیر باشید و برای هر شرایطی، واکنش مناسب با آن را برنامه‌ریزی کنید. در ارتباط با مشتریان حتما جانب صمیمیت را رعایت کنید. به‌عنوان مثال آن‌ها را با نام کوچک صدا بزنید و در پاسخ به ایمیل‌ها نشان دهید که مشکل را به‌خوبی متوجه شده‌اید.

۲- از اعتراف به ندانستن نترسید

فراموش نکنید همه‌ی ما انسان هستیم و ممکن است مواردی را ندانیم. در میانه‌ی صحبت با مشتریان، از اعتراف به این‌که پاسخ برخی سؤالات آن‌ها را نمی‌دانید، نگران نباشید. به‌عنوان مثال بگویید که مشکل را درک می‌کنید و سعی دارید آن را حل کنید. در ادامه به این نکته اشاره‌کنید که برای راهنمایی بیشتر باید به همکار خود مراجعه کنید و از او کمک بگیرید. در پایان زمانی را برای ارائه‌ی پاسخ نهایی مشخص کنید و حتما تا قبل از آن با مشتری مورد نظر تماس بگیرید.

۳- از لحن مثبت استفاده کنید

در میان صحبت‌ها با مشتریان ناراضی، کمتر از جملات منفی استفاده کنید. به‌جای عنوان کردن شرایطی که شرکت توانایی انجام آن را ندارید، پیشنهادهای جدید به مشتریان دهید و سعی کنید آن‌ها را راضی نگه دارید. کارهایی که از عهده‌ی شما و شرکت خارج است، هیچ جذابیتی برای طرف مقابل ندارد. به بیان دیگر آن‌ها به دنبال پاسخی روشن و امیدوارکننده هستند.

۴- مشکل را با آنچه می‌توانید، حل کنید

وقتی نمی‌توانید مشکلی از مشتری مورد نظر حل کنید، حتما پیشنهادی جایگزین داشته باشید. به‌عنوان مثال وقتی محصول مورد نظر آن‌ها را در انبار ندارید، محصولی جایگزین و مشابه پیشنهاد دهید. پس از فروش محصول جایگزین نیز پیگیر شوید که مشتری از آن راضی باشد. با این کار ارتباطی مثبت با آن‌ها می‌سازید.

فراموش نکنید تبدیل کردن مشتریان ناراضی به مشتریان وفادار و دائمی، کار دشواری نیست. ابتدا شرایط آن‌ها را درک کنید و سپس با یک پاسخ صحیح و ارتباطی مثبت، آن‌ها را جذب کنید و بکوشید که پیگیر حل شدن مشکل باشید.

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

با مشتریان ناراضی و بی ادب چگونه باید برخورد کرد؟

با پایان یک رابطه و جدایی عشق چگونه برخورد کنیم؟

با پایان یک رابطه و جدایی عشق چگونه برخورد کنیم؟

با پایان یک رابطه و جدایی عشق چگونه برخورد کنیم؟

جدایی از یک عشق و پایان رابطه شاید سخت باشد. در این مطلب نکاتی در مورد زندگی پس از جدایی و پایان رابطه را می خوانیم.

 

اطلاعاتی در مورد جدایی عشق و یا جدا شدن از نامزد و یا فرد دلخواه

روبرو شدن با جدایی و پایان رابطه برای هر فردی بسیار سخت و طاقت فرسا است و فرد را از لحاظ روحی و روانی بسیار شکننده و ضعیف می کند و تاثیرات مخرب دارد. خیلی از افراد راحت با این قضیه کنار آمده و به زندگی عادی خود ادامه می دهند. کنار آمدن با این شرایط بستگی به نگرش و طرز فکر افراد دارد به هر حال گذر زمان تا حدی می تواند زخم جدایی را التیام ببخشد.

 

«ای بابا آخر چرا؟ ما که داشتیم خودمان را برای عقد و عروسی آماده می کردیم…»، «غصه نخور باز هم خدا را شکر همین اول فهمیدید که به درد هم نمی خورید حالا مشکلتان چه بود…»، «اصلا از همان روز بله بران من گفتم شما به درد هم نمی خورید، حالا آنها به هم زدند یا شما نخواستید؟!»خودش کم غم و غصه دارد حالا باید جواب سوالات یک فامیل کنجکاو را هم بدهد. حلقه نامزدی را از دستش درآورد و داخل جعبه و چادر سفید روزِ بله بران و هدایایی که در این مدت به او داده بودند هم در یک کارتن بزرگ گذاشت، فکر کرد ببیند چیز دیگری هم مانده است، همه چیز را جمع کرد، اما ای کاش می شد تمام خاطرات خوش و ناخوش این ایام را هم به همین سادگی جمع کند و برای نامزد سابقش پس بفرستد.

قصه تلخی که ممکن است برای خیلی از افراد اتفاق بیوفتد . «همه آشنایی ها ابدی نیستند»، چه بد! اما بیایید، نیمه پر لیوان را ببینیم؛ خدا را شکر! چون نصف بیشتر آشنایی ها اصلا به رابطه خوبی نمی انجامد. حالا از هم جدا شده اید، اولین قسمت سخت ماجرا را پشت سر گذاشته اید، بدبختی به پایان رسیده است، اما بدبختی دیگری در راه است؛ شک و تردید و این پرسش که «آیا کارم درست بود؟»

در این مطلب به نکاتی اشاره می کنیم که به شما می گوید برای ادامه حیاتتان چه کارهایی نباید انجام دهید.

راهکارهایی برای دوران بعد از جدایی عشق

با پایان یک رابطه و جدایی عشق چگونه برخورد کنیم؟

دوران بعد از جدایی دوران بسیار سختی برای افراد است

1- سرزنش نکنید
اولین وسوسه ای که باید در مقابلش مقاومت کنید، سرزنش فرد یا چیزی است که آن را مقصر می دانید. هرگز نباید فکر کنید که این جدایی لزوما تقصیر کسی بوده است در درازمدت واقعا اهمیت ندارد که تقصیر چه کسی بوده است.
2- نپرسید چرا
وقتی رابطه ای به پایان می رسد، «چطور» بیشتر از «چرا» اهمیت دارد:چطور باید از هم جدا شویم تا بتوانیم بدون زخم یا پشیمانی به زندگیمان ادامه دهیم؟ اگر هر دوی شما دقیقا احساستان را بیان کنید، متوجه می شوید که مشکل کجا بوده است و احتمالا در آینده باید چه تفاوت هایی در خودتان ایجاد کنید. چرایی این داستان ممکن است در طول زمان محو شده یا فقط موضوع خوبی برای درمانگران باشد.
پس بهتر است «چرا» را که متعلق به گذشته است، رها کرده و در حال زندگی کنید. این فرصت را به خود بدهید که در خلوت، الگوی روابطتان برای انتخاب همسر را بررسی کنید. آیا همیشه الگویی تکراری در رابطه دارید و افراد دور از دسترس را انتخاب می کنید و بعد وقتی در دسترس نیستند، احساس می کنید مورد بی توجهی قرار گرفته اید؟
آیا نیاز دارید که همیشه تحت کنترل باشید؛ در غیر این صورت، مضطرب می شوید؟
جستجوهای الگوهای تکراری واقعا برایتان مفید است؛ زیرا بسیاری از افراد، معمولا خیلی زود، بالاخره وارد یک آشنایی دیگر می شوند. به احتمال زیاد شما هم می خواهید وارد آشنایی جدیدی شوید؛ پس دانستن الگوهای تکراریتان می تواند کمکتان کند تا از تکرار اشتباهات قبلی پرهیز کنید.
3- مراقب تله های عاطفی باشید
در مسیر شما تله هایی خطرناک وجود دارند که قلب یا رگ گردنتان را مستقیما نشانه می روند و بخش هوشمند و رشدیافته شما را کاملا نادیده می گیرند. اگر شما دو نفر بیشتر از 10 دقیقه با هم بوده باشید، احتمالا ترانه ای دارید که به اولین آشنایی، اولین نگاه، اولین دعوا و یا اولین آشتیتان مربوط باشد.
بهتر است حداقل تا یک سال این ترانه را در تنهایی گوش ندهید. اگر می خواهید پیش هم برگردید، این کار را به دلیلی جز انجام دهید! به این فکر کنید که چرا از هم جدا شدید و اینکه آیا چیزی تغییر کرده است یا قرار است تغییر کند؛ اما خودتان را در وضعیتی نامعلوم قرار ندهید؛ همچنین، رفتن به رستوران، پارک یا مکان های خاطره انگیز را فراموش کنید؛ البته شاید در آینده بتوانید بدون نوستالژی یا دگرگونی حالتان به آنجا بروید.

بعد از جدایی از سرزنش کردن خودتان بپرهیزید

4- با هم دوست نمانید
«دیگر عشقی بین ما نیست… ولی بیا با هم دوست بمانیم.» جمله ای وسوسه انگیز است؛ زیرا برای شما این عبارت، کورسویی از امید است که شاید انتهای آن، رابطه ای دوباره باشد؛ در حالی که این، یک تله بزرگ و توجیهی برای فرار از تنهایی یا جداییتان است؛ پس آن را رها کنید و دنبال دردسر نگردید.
این همه «دوست» در این دنیا وجود دارند که می توانید به آنها تکیه کنید. این یک مورد را قلم بگیرید؛ اما اگر نتوانستید، تنها راه انتقال از وضعیت طردشدگی به وضعیت دوستی این است که اجازه دهید زمان بگذرد تا جاذبه ها خنثی شده و اشتیاقتان محو شود. دوست داشتن معمولی بسیار سخت تر از عاشق هم بودن است؛ زیرا دوست داشتن را با مغزمان انجام می دهیم اما عشق کار قلب است و قلب هم راحت تر فریب می خورد!
5- کی از همه بدبخت تر است
بسیاری از ما انسان ها ظرفیت عظیمی برای تاسف خوردن به حال خود و غوطه ور شدن در بدبختی هایمان داریم. اگر یکی دو روز در احساس بیچارگی غوطه بخورید، خودتان را به آب و آتش بزنید، به پاتوق های قدیمی بروید، به ترانه های خاطره انگیزتان گوش بدهید، به عکس هایتان نگاه کنید و… احتمالا خودتان خسته شده و بعد کم کم آرام می شوید اما دیگران را در این مراسم، شریک نکنید؛ زیرا آن ها زودتر خسته می شوند و عزاداری های شما ناتمام می ماند. همچنین ممکن است توجه مدعوین به داغ های خودشان معطوف شود و سناریوی داغ «کی بدتر از همه است؟» شروع می شود یا ممکن است دوستانتان بخواهند با صحبت کردن، شما را به حال عادی بازگردانند، چیزی که هرگز اتفاق نمی افتد.
6- زاغ سیاه چوب نزنید
این روزها شبکه های مجازی این کار را آسان تر کرده اند؛ طرفتان بدون شما چه کار می کند؟ مشکلش حل شد یا نشد؟ و از همه مهم تر، با چه کسی در ارتباط است؟ این تمایل در شما وجود دارد که به اصطلاح، زاغ سیاه کسی را چوب بزنید که زمانی او را برای خود می دانستید امابدانید جاسوسی در کارهای کسی که دیگر با او رابطه ای ندارید، اهانت آمیز و ویرانگر است؛ پس بیرون خانه اش کشیک ندهید، به محل کارش زنگ نزنید، صفحه مجازی اش را چک نکنید، از دوستان در مورد او سوال نکنید یا اینکه با او تماس نگیرید و قطع کنید.
7- خشونت ممنوع
من حتی در اشاره کردن به این موضوع تردید دارم؛ زیرا به شدت این عمل، رفتاری زننده است. اینکه وقتی دلتان شکسته است، احساس خشم شما و اینکه بخواهید به اصطلاح، به کسی بپرسید، غیرطبیعی نیست؛ اما نباید این کار را بکنید؛ چرا که خشونت هم خطرناک است و هم غیرقانونی. اگر حالتان خیلی خراب است، یک نامه زهرآلود بنویسید اما آن را نفرستید. اصلا یک نقاشی بکشید و یا خشمتان را در دفتر خاطرات روزانه تان خالی کنید؛ اما خودتان را از شریک سابقتان و از هرگونه سلاح، چماق، نیزه، قرص، دارو و… دور نگه دارید.
خشونت هیچ فایده ای برای قلب شکسته تان ندارد و تنها بدبختیتان را بیشتر کرده و درد و رنجتان را طولانی تر می کند. اگر احساس می کنید نمی توانید در برابر وسوسه آسیب زدن به خودتان یا دیگری مقاومت کنید، نزد درمانگر بروید.
8- التماس نکنید
اگر قرار بود طرف مقابلتان برگردد، از اول نمی رفت؛ البته اگر آقا هستید، قضیه کمی متفاوت است؛ می توانید یکی دو بار از او خواهش کنید که برگردد؛ زیرا در بسیاری از مواقع، رفتن و قهر کردن، سیاست خانم ها برای مطرح کردن یک درخواست جدی است؛ اما اگر مشاهده کردید که اینطور نیست، بهتر است به اصطلاح، دور این رابطه را خط بکشید و بدانید که التماس کردن بی فایده است. این کار مثل این می ماند که از او بخواهید بیشتر از این قلبتان را خرد و خاکشیر کند. یادتان باشد زندگی بدون او هم می تواند جریان داشته باشد؛ فقط باید کمی صبر کنید تا ببینید.
با پایان یک رابطه و جدایی عشق چگونه برخورد کنیم؟

بعد از جدایی با نامزد سابقتان دوست نمانید

9- نامزدی مجدد بلافاصله پس از اتمام رابطه، ممنوع
یکی از رایج ترین و البته خطرناک ترین اشتباهات افراد بعد از شکست در یک رابطه همین است. وقتی از کسی جدا می شویم، خلا وحشتناکی زندگیمان را فرا می گیرد و به همین دلیل معمولا به سمت رابطه جدیدی متمایل می شویم و اگر از نفر قبل کینه داشته باشیم، این بهترین راه برای ضربه زدن به اوست؛ اما مطمئنا هیچ کس این را نمی خواهد؛ زیرا قبل از فرد مقابل، خود فرد است که از یک رابطه نسنجیده آسیب جدی می بیند.
از این گذشته، فرد پس از پایان تلخ یک رابطه به زمان نیاز دارد تا با خود خلوت کند و با انجام مراحل سوگواری، به طور کامل از این زخم رها شود. همچنین گذشت زمان، برای کنار رفتن احساسات سطحی و بررسی رابطه قبلی با درایت و درس گرفتن از این تجربه برایش لازم است تا بتواند از اشتباهات و شکست های آینده جلوگیری کند.
10- بدگویی ممنوع
بهترین کاری که می توانید انجام دهید، حفظ شان و شخصیت خودتان است؛ سعی کنید سرافراز از این قضیه بگذرید. زمانی می رسد که دیگر صحبت کردن درباره این شکست موردی ندارد. درست است که تجربه ای سخت بود اما هر چه بیشتر بر روی دل شکستگیتان تمرکز کنید، بیشتر احساس ناامیدی و بیچارگی کرده و با این کار، خودتان را به عنوان یک آدم بیچاره به دیگران معرفی می کنید. اگر احساس می کنید به شما بسیار ظلم شده است، نزد مشاور بروید و دلتان را خالی کنید؛ اما این کار را برای هر کسی انجام ندهید.

چگونه با جدایی و پایان یک رابطه روبه رو شویم ؟

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

با پایان یک رابطه و جدایی عشق چگونه برخورد کنیم؟

(image)

جدایی از یک عشق و پایان رابطه شاید سخت باشد. در این مطلب نکاتی در مورد زندگی پس از جدایی و پایان رابطه را می خوانیم.

 

اطلاعاتی در مورد جدایی عشق و یا جدا شدن از نامزد و یا فرد دلخواه

روبرو شدن با جدایی و پایان رابطه برای هر فردی بسیار سخت و طاقت فرسا است و فرد را از لحاظ روحی و روانی بسیار شکننده و ضعیف می کند و تاثیرات مخرب دارد. خیلی از افراد راحت با این قضیه کنار آمده و به زندگی عادی خود ادامه می دهند. کنار آمدن با این شرایط بستگی به نگرش و طرز فکر افراد دارد به هر حال گذر زمان تا حدی می تواند زخم جدایی را التیام ببخشد.

 

«ای بابا آخر چرا؟ ما که داشتیم خودمان را برای عقد و عروسی آماده می کردیم…»، «غصه نخور باز هم خدا را شکر همین اول فهمیدید که به درد هم نمی خورید حالا مشکلتان چه بود…»، «اصلا از همان روز بله بران من گفتم شما به درد هم نمی خورید، حالا آنها به هم زدند یا شما نخواستید؟!»خودش کم غم و غصه دارد حالا باید جواب سوالات یک فامیل کنجکاو را هم بدهد. حلقه نامزدی را از دستش درآورد و داخل جعبه و چادر سفید روزِ بله بران و هدایایی که در این مدت به او داده بودند هم در یک کارتن بزرگ گذاشت، فکر کرد ببیند چیز دیگری هم مانده است، همه چیز را جمع کرد، اما ای کاش می شد تمام خاطرات خوش و ناخوش این ایام را هم به همین سادگی جمع کند و برای نامزد سابقش پس بفرستد.

قصه تلخی که ممکن است برای خیلی از افراد اتفاق بیوفتد . «همه آشنایی ها ابدی نیستند»، چه بد! اما بیایید، نیمه پر لیوان را ببینیم؛ خدا را شکر! چون نصف بیشتر آشنایی ها اصلا به رابطه خوبی نمی انجامد. حالا از هم جدا شده اید، اولین قسمت سخت ماجرا را پشت سر گذاشته اید، بدبختی به پایان رسیده است، اما بدبختی دیگری در راه است؛ شک و تردید و این پرسش که «آیا کارم درست بود؟»

در این مطلب به نکاتی اشاره می کنیم که به شما می گوید برای ادامه حیاتتان چه کارهایی نباید انجام دهید.

راهکارهایی برای دوران بعد از جدایی عشق

(image)

دوران بعد از جدایی دوران بسیار سختی برای افراد است

1- سرزنش نکنید
اولین وسوسه ای که باید در مقابلش مقاومت کنید، سرزنش فرد یا چیزی است که آن را مقصر می دانید. هرگز نباید فکر کنید که این جدایی لزوما تقصیر کسی بوده است در درازمدت واقعا اهمیت ندارد که تقصیر چه کسی بوده است.
2- نپرسید چرا
وقتی رابطه ای به پایان می رسد، «چطور» بیشتر از «چرا» اهمیت دارد:چطور باید از هم جدا شویم تا بتوانیم بدون زخم یا پشیمانی به زندگیمان ادامه دهیم؟ اگر هر دوی شما دقیقا احساستان را بیان کنید، متوجه می شوید که مشکل کجا بوده است و احتمالا در آینده باید چه تفاوت هایی در خودتان ایجاد کنید. چرایی این داستان ممکن است در طول زمان محو شده یا فقط موضوع خوبی برای درمانگران باشد.
پس بهتر است «چرا» را که متعلق به گذشته است، رها کرده و در حال زندگی کنید. این فرصت را به خود بدهید که در خلوت، الگوی روابطتان برای انتخاب همسر را بررسی کنید. آیا همیشه الگویی تکراری در رابطه دارید و افراد دور از دسترس را انتخاب می کنید و بعد وقتی در دسترس نیستند، احساس می کنید مورد بی توجهی قرار گرفته اید؟
آیا نیاز دارید که همیشه تحت کنترل باشید؛ در غیر این صورت، مضطرب می شوید؟
جستجوهای الگوهای تکراری واقعا برایتان مفید است؛ زیرا بسیاری از افراد، معمولا خیلی زود، بالاخره وارد یک آشنایی دیگر می شوند. به احتمال زیاد شما هم می خواهید وارد آشنایی جدیدی شوید؛ پس دانستن الگوهای تکراریتان می تواند کمکتان کند تا از تکرار اشتباهات قبلی پرهیز کنید.
3- مراقب تله های عاطفی باشید
در مسیر شما تله هایی خطرناک وجود دارند که قلب یا رگ گردنتان را مستقیما نشانه می روند و بخش هوشمند و رشدیافته شما را کاملا نادیده می گیرند. اگر شما دو نفر بیشتر از 10 دقیقه با هم بوده باشید، احتمالا ترانه ای دارید که به اولین آشنایی، اولین نگاه، اولین دعوا و یا اولین آشتیتان مربوط باشد.
بهتر است حداقل تا یک سال این ترانه را در تنهایی گوش ندهید. اگر می خواهید پیش هم برگردید، این کار را به دلیلی جز انجام دهید! به این فکر کنید که چرا از هم جدا شدید و اینکه آیا چیزی تغییر کرده است یا قرار است تغییر کند؛ اما خودتان را در وضعیتی نامعلوم قرار ندهید؛ همچنین، رفتن به رستوران، پارک یا مکان های خاطره انگیز را فراموش کنید؛ البته شاید در آینده بتوانید بدون نوستالژی یا دگرگونی حالتان به آنجا بروید.

بعد از جدایی از سرزنش کردن خودتان بپرهیزید

4- با هم دوست نمانید
«دیگر عشقی بین ما نیست… ولی بیا با هم دوست بمانیم.» جمله ای وسوسه انگیز است؛ زیرا برای شما این عبارت، کورسویی از امید است که شاید انتهای آن، رابطه ای دوباره باشد؛ در حالی که این، یک تله بزرگ و توجیهی برای فرار از تنهایی یا جداییتان است؛ پس آن را رها کنید و دنبال دردسر نگردید.
این همه «دوست» در این دنیا وجود دارند که می توانید به آنها تکیه کنید. این یک مورد را قلم بگیرید؛ اما اگر نتوانستید، تنها راه انتقال از وضعیت طردشدگی به وضعیت دوستی این است که اجازه دهید زمان بگذرد تا جاذبه ها خنثی شده و اشتیاقتان محو شود. دوست داشتن معمولی بسیار سخت تر از عاشق هم بودن است؛ زیرا دوست داشتن را با مغزمان انجام می دهیم اما عشق کار قلب است و قلب هم راحت تر فریب می خورد!
5- کی از همه بدبخت تر است
بسیاری از ما انسان ها ظرفیت عظیمی برای تاسف خوردن به حال خود و غوطه ور شدن در بدبختی هایمان داریم. اگر یکی دو روز در احساس بیچارگی غوطه بخورید، خودتان را به آب و آتش بزنید، به پاتوق های قدیمی بروید، به ترانه های خاطره انگیزتان گوش بدهید، به عکس هایتان نگاه کنید و… احتمالا خودتان خسته شده و بعد کم کم آرام می شوید اما دیگران را در این مراسم، شریک نکنید؛ زیرا آن ها زودتر خسته می شوند و عزاداری های شما ناتمام می ماند. همچنین ممکن است توجه مدعوین به داغ های خودشان معطوف شود و سناریوی داغ «کی بدتر از همه است؟» شروع می شود یا ممکن است دوستانتان بخواهند با صحبت کردن، شما را به حال عادی بازگردانند، چیزی که هرگز اتفاق نمی افتد.
6- زاغ سیاه چوب نزنید
این روزها شبکه های مجازی این کار را آسان تر کرده اند؛ طرفتان بدون شما چه کار می کند؟ مشکلش حل شد یا نشد؟ و از همه مهم تر، با چه کسی در ارتباط است؟ این تمایل در شما وجود دارد که به اصطلاح، زاغ سیاه کسی را چوب بزنید که زمانی او را برای خود می دانستید امابدانید جاسوسی در کارهای کسی که دیگر با او رابطه ای ندارید، اهانت آمیز و ویرانگر است؛ پس بیرون خانه اش کشیک ندهید، به محل کارش زنگ نزنید، صفحه مجازی اش را چک نکنید، از دوستان در مورد او سوال نکنید یا اینکه با او تماس نگیرید و قطع کنید.
7- خشونت ممنوع
من حتی در اشاره کردن به این موضوع تردید دارم؛ زیرا به شدت این عمل، رفتاری زننده است. اینکه وقتی دلتان شکسته است، احساس خشم شما و اینکه بخواهید به اصطلاح، به کسی بپرسید، غیرطبیعی نیست؛ اما نباید این کار را بکنید؛ چرا که خشونت هم خطرناک است و هم غیرقانونی. اگر حالتان خیلی خراب است، یک نامه زهرآلود بنویسید اما آن را نفرستید. اصلا یک نقاشی بکشید و یا خشمتان را در دفتر خاطرات روزانه تان خالی کنید؛ اما خودتان را از شریک سابقتان و از هرگونه سلاح، چماق، نیزه، قرص، دارو و… دور نگه دارید.
خشونت هیچ فایده ای برای قلب شکسته تان ندارد و تنها بدبختیتان را بیشتر کرده و درد و رنجتان را طولانی تر می کند. اگر احساس می کنید نمی توانید در برابر وسوسه آسیب زدن به خودتان یا دیگری مقاومت کنید، نزد درمانگر بروید.
8- التماس نکنید
اگر قرار بود طرف مقابلتان برگردد، از اول نمی رفت؛ البته اگر آقا هستید، قضیه کمی متفاوت است؛ می توانید یکی دو بار از او خواهش کنید که برگردد؛ زیرا در بسیاری از مواقع، رفتن و قهر کردن، سیاست خانم ها برای مطرح کردن یک درخواست جدی است؛ اما اگر مشاهده کردید که اینطور نیست، بهتر است به اصطلاح، دور این رابطه را خط بکشید و بدانید که التماس کردن بی فایده است. این کار مثل این می ماند که از او بخواهید بیشتر از این قلبتان را خرد و خاکشیر کند. یادتان باشد زندگی بدون او هم می تواند جریان داشته باشد؛ فقط باید کمی صبر کنید تا ببینید.
(image)

بعد از جدایی با نامزد سابقتان دوست نمانید

9- نامزدی مجدد بلافاصله پس از اتمام رابطه، ممنوع
یکی از رایج ترین و البته خطرناک ترین اشتباهات افراد بعد از شکست در یک رابطه همین است. وقتی از کسی جدا می شویم، خلا وحشتناکی زندگیمان را فرا می گیرد و به همین دلیل معمولا به سمت رابطه جدیدی متمایل می شویم و اگر از نفر قبل کینه داشته باشیم، این بهترین راه برای ضربه زدن به اوست؛ اما مطمئنا هیچ کس این را نمی خواهد؛ زیرا قبل از فرد مقابل، خود فرد است که از یک رابطه نسنجیده آسیب جدی می بیند.
از این گذشته، فرد پس از پایان تلخ یک رابطه به زمان نیاز دارد تا با خود خلوت کند و با انجام مراحل سوگواری، به طور کامل از این زخم رها شود. همچنین گذشت زمان، برای کنار رفتن احساسات سطحی و بررسی رابطه قبلی با درایت و درس گرفتن از این تجربه برایش لازم است تا بتواند از اشتباهات و شکست های آینده جلوگیری کند.
10- بدگویی ممنوع
بهترین کاری که می توانید انجام دهید، حفظ شان و شخصیت خودتان است؛ سعی کنید سرافراز از این قضیه بگذرید. زمانی می رسد که دیگر صحبت کردن درباره این شکست موردی ندارد. درست است که تجربه ای سخت بود اما هر چه بیشتر بر روی دل شکستگیتان تمرکز کنید، بیشتر احساس ناامیدی و بیچارگی کرده و با این کار، خودتان را به عنوان یک آدم بیچاره به دیگران معرفی می کنید. اگر احساس می کنید به شما بسیار ظلم شده است، نزد مشاور بروید و دلتان را خالی کنید؛ اما این کار را برای هر کسی انجام ندهید.

چگونه با جدایی و پایان یک رابطه روبه رو شویم ؟

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

با پایان یک رابطه و جدایی عشق چگونه برخورد کنیم؟